ولنگاری

آنچه مغفول مانده آنست که از نظر فروید خصوصیاتی مثل خسیسی یا حسادت جنبه آناتومیک دارند. نوعی مکانیسم، نوعی ماشین و نوعی جبر در کار است. بنابراین مسئله تفاوت در شکل و در اندام است و نه صرفا امری ذهنی. بنابراین دستور "حسادت نکن" که در مکاتب اخلاقی داده می شود غیر قابل اجراست. مگر آنکه تغییر آناتومیک حاصل شود. مثل اینکه از یک چارپا بخواهیم پشتش را بخاراند. این امر به طور آناتومیک ناممکن است مگر آنکه تغییر شکل دهد. + نوشته شده در  شنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 4:58&nbsp توسط هابیل  |  ولنگاری...ادامه مطلب

به ما اینطور القا شده که علم برای کشف و بیان حقیقت اشیا و امور است. روشهای کنترل پروژه، تخصیص منابع، در نظر گرفتن حالات پیچیده و بسیار. این پیچیدگی ها و مشقتها که آن را ناشی از پیچیدگی طبیعت و ذات علم می دانیم. به راستی چرا علم تا این اندازه ثقیل و عبوس است. علت این ثقل و تنگنا خواست و اراده تساوی و برابری است که در سرچشمه های علم به عنوان محصول دوران مدرن و عصر روشنگری وجود دارد. برای برقراری فرض برابر بودن انسانها، باید تلاش و کوشش بسیار شود تا از حالت طبیعی که ذاتا نابرابری است فاصله گرفته شود. علم در واقع تلاشی است برای محترم شمردن انسانهای فاقد اصالت ولنگاری...ادامه مطلب

زمان دارای جهت و معنا و کشش و جاذبه است. این بر خلاف تصور علمی از زمان است که در آن زمان پدیده ای یکنواخت و بی طرف است. هر حادثه ای در هر زمانی رخ نمی دهد. زمان است که آبستن حادثه است. حوادثی مانند انقلاب و فروپاشی نظم مسلط . نظم مسلط خود را به صورت دیواری رخنه ناپذیر می نماید، در حالی که در زمانهایی این دیوار نفوذ پذیر یا فروپاشیدنی است. و مسئله تشخیص این زمانهای بحرانی است. وقتی مارکس از انباشتگی زمان و کیفیت انفجاری آن در کایروس می گوید اشاره به چنین مفهومی دارد. از طرفی مارکس نشان داده که این شرایط مادی و واقعی است که چنین کیفیتی در زمان ایجاد می کند. ای ولنگاری...ادامه مطلب

مرد فرویدی آدمی است دیرباور. کسی که واقع گراست و هرآنچه بویی از آرزو و خیال دارد را پوچ و ناممکن می داند. ایده هایی مثل بنای جامعه ای نو و بدون ستم، آرمانهای مدینه فاضله و اصولا فکر اینکه دنیا جور دیگری هم می تواند باشد برایش مردودند. او از این طرحهای آینده ، قند توی دلش آب نمی شود. او سفت و سخت شده. او از چیزی به وجد نمی آید چون دنیا را همانطور که هست پذیرفته. در واقع انسان فرویدی انسان متناسب با عصر جدید است، که فروید به عنوان الگوی انسان سالم مطرح می کند. انسانی که نه نیاز به مذهب برای تلطیف روحش دارد و نه به دنبال آینده آرمانیست. فروید می نویسد که ما بچه ولنگاری...ادامه مطلب

جنسیت چیزی است که جامعه مردسالار عرضه کرده است. نیروی محرکه ای است که باعث تداوم جامعه مرد سالار می شود. علی رغم این تصور که امری غریزی، و غیر قابل تجزیه فرض می شود امری است کاملا فرهنگی و زبانی. خاص جامعه مرد سالار است. محصول جامعه ای با ساخت قدرت. جامعه ای که بلوک سازنده اش خانواده است با پدر و مادر. پدر بازنمایی قدرت و مادر بازنمایی آرزو. در جنسیت فراروی هست، شکستن حریم، هیجان نزدیک شدن به ممنوعه. لذتی است در ترس و هیجان ممنوعیت. محصولات جامعه مردسالار را می شناسیم: جنسیت و متعلقاتش از قبیل آداب عشق ورزی اروتیسم حسادت غیرت و ... اما اطلاعی از اینکه یک سا ولنگاری...ادامه مطلب

وانمود کردن به اینکه اهمیتی ندارد، با اینکه واقعا اهمیتی نداشته باشد متفاوت است. یکی این جهانی و دیگری برتر از این جهانیست.

ولنگاری...